تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

بچه دیو

بچه که بودم هیچوقت کسی نگفته بود وقتی کار بدی انجام بدم لولو از آسمون نازل می شه و منو با خودش می بره ... 

بچه بودم پدرم می گفت وقتی کاری را بر عکس انجام بدی می شی دیو !!! 

از همون موقع یاد گرفتم کار بد فقط یه کار برعکس نه چیزدیگه 

و یاد گرفتم عکس کار بد را انجام بدم ... 

وقتی می تونستم انتقام بگیرم گذشتم 

وقتی می خواستم از اشک اقیانوس بسازم لبخند زدم   

وقتی می تونستم فریاد بزنم سکوت کردم  

من دیو نشدم 

و دیگران فکر کردند من نتونستم دیو باشم!!!!

یه کم پانوشت

پانوشت۱:‌دستم نمی تونه بنویسه 

پانوشت ۳:‌حالم بده حالم بده به قول بنیامین عشقم رفته نیومده ... 

پانوشت ۷:‌امروز داشتم دوباره مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری رو می خوندم  

 

شب. خسته. دلشکسته:

الهی! ظاهری داریم شوریده. باطنی داریم خراب. سینه ای داریم پر آتش. دیده ای داریم پر آب 

گاه در آتش سینه می سوزیم. گاه در آب چشم غرق آب 

 

 روز. امیدوار. دلبسته:

الهی! نالیدن من در درد از بیم زوال درد است، او که از زخم دوست بنالد در مهر دوست نامرد است

سکوت

پرم از کلمات ... پر از جملات و داستانها 

و با چشمانی بی نگاه در اندیشه دهانی که سکوت مرا بشکند  

در هجوم کلمات مدفون خواهم شد آیا ؟؟؟ 

یا از نو متولد خواهم شد .......

عجله نکن

عجله نکن 

این قانون است 

در گذر زمان معلوم خواهد شد 

که من 

شاید، عاشق تو بوده ام 

و تو 

چه چیزهایی را در پشت چهره ات  

مخفی کرده ای 

عجله نکن 

زمان 

خاکستر را تبدیل به آتش می کند

قرار

خوبه که اولین بار بخوای یه دوست اینترنتی اون هم از نوع وبلاگیشو ببینی بعد با هم برید یه جایی که هیچکس اولین قرارشو نمی ذاره ...

ازم خواست باهاش تماس بگیرم ... 

ترسیدم 

این بلاگ تنها مکان امن من بود ...

وسوسه دیدنش راحتم نذاشت بعد از دو هفته سرای سالمندان دیدمش و خوشحالم که ترسم رو از شناخته شدن کنار گذاشتم ... 

مرسی بانوی خرداد 

تا جوونیم چقدر  گوش هست که ما رو بشنون و وقت پیری انگار همه گوشها کر می شن ... 

چقدر برای پیدا کردن یک گوش و یک نیم نگاه باید حسرت بکشیم ... 

وقتی برگشتیم آروم بودم مثل یه دریا بعد از طوفان... 

فردا چی می شه؟؟؟

فردا یه قرار مهم دارم 

باید برم آرایشگاه 

باید حتمن خوشگل باشم 

شلوار جین آبی بپوشم یا مشکی؟؟؟ 

کدوم مانتو رو بپوشم؟؟؟ 

رنگ کدوم شال به این مانتو میاد؟؟؟ 

حتمن این کیفو که تازه خریدم دستم می گیرم 

چه دلهره ای  

مرضیه رو هم با خودم می برم که تنها نباشم  

فردا چی می شه؟؟؟ 

 

پی نوشت:‌کی می دونه با کی قرار دارم؟؟؟