تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

به سوسک نگاه کن

به من گفت کمتر بخواب،‏ آدمها برای خواب وقت زیاد دارن!
به مردم نگاه کن،‏به بازی سوسکها نگاه کن و ببین زندگی چقدر قشنگه...
.
.
.
تمام شب را بیدار بودم، نزدیک صبح فقط برای چند لحظه خوابیدم ...
وقتی بیدار شدم دیدم یه سوسک کنار تختم آروم و بی صدا مرده ...

یه نوشته همینطوری

از خرید برگشتم خونه اما انقدر خسته بودم که حتی چند قدم هم نمی تونستم راه برم،‏ این طرف و اون طرف رو نگاه کردم و پشت کفشمو خوابوندم دوباره راه افتادم و تازه متوجه نسیم خنک شدم و به این نتیجه رسیدم بین درک هوای خنک و پشت کفش رابطه مستقیم وجود داره هوس کردم یه آهنگ آروم گوش بدم، تو  این هوا بیداد شجریان چه حالی می ده... اصلن یادم رفت چقدر خسته بودم،‏ که هر چیزی دلم خواسته بود را از بی حوصلگی نخریده بودم ... حدود یک ساعتی را قدم زدم و چقدر با تنهایی و هوای خوب و تصنیف بیداد لذت بردم،‏ دلم می خواست دنیا همون جا متوقف بشه و من همینطوری تو سکوت و تنهایی به ابدیت برسم.

پ.ن:  خودم هم نمی دونم این پست چه ربطی به چه چیزی داره ، اصلن به من چه؟

اندر باب خواجه

 در گذشته گروهی افراد را به طرق مختلف به درجه خواجگی نایل می نمودند تا رابطی بین حرمسرا و خارج باشند، چرا به این نتیجه رسیده بودند که عملکرد این جنس سوم بهتر از دو جنس دیگر است، اعتماد الحرم خان در کتاب خود به نام کلیات خواجگی اینگونه بیان نموده است:

چنانچه از جنس لطیف جهت ارتباط حرمسرا و خارج استفاده می شد پادشاه آنها را نیز به حرمسرای خود اضافه می نمود که هم جا و مکان برای آن ضعیفه ها تنگ می شد و هم قبله عالم وقت مبارک جهت رسیدگی  به این افراد را به دلیل رسیدگی به امور مملکتی نداشتند و از طرفی چون استفاده از جنس خشن  این توهم را برای پادشاه بوجود می آورد که به دلیل عدم رسیدگی به اجناس لطیفه ذکر شده در بالا جنس خشن مورد بحث از وفور نعمت استفاده کرده و به انجام وظایفی بپردازد که در چارچوب وظایفش تعریف نشده است، از خواجه استفاده مینمودند.

امروزه کاربرد خواجه و جنسیت خواجه در ابهاماتی قرار دارد چرا که قوانین حقوق بشر مانع از تولید خواجه گشته ضمن این که بنیاد خانواده تغییر شکل عمده داشته و در نتیجه آن، پادشاه وجود ندارد و در خانواده شخصی که کنترل نامحسوس امور را به عهده دارد و معمولا مادر خانواده است امور را به گونه ای هدایت می کند که فرزندان خانواده جهت ارتباط با خارج ناچار به استفاده از خواجه هستند

خود من بارها بارها برای افراد زیادی رل خواجه را اجرا نموده ام و کلی از این بابت شادم

از جمله همین دیروز مامور خرید یک جفت گوشوره جواهر نشان برای دوست دختر یکی از آشنایان شدم که البته توضیح اینکه آشنایی از کجا بوجود آمده به دلیل پیچیده بودن نسبتها محال است به هر حال از موضوع چنین بر می آید اصلا مهم نیست خواجه چه نسبتی با خارج و داخل دارد

امیدوارم اگر تجربیاتی اندر باب خواجگی دارید با اینجانب در میان بگذارید

تابا خانمی