تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

یه نوشته همینطوری

از خرید برگشتم خونه اما انقدر خسته بودم که حتی چند قدم هم نمی تونستم راه برم،‏ این طرف و اون طرف رو نگاه کردم و پشت کفشمو خوابوندم دوباره راه افتادم و تازه متوجه نسیم خنک شدم و به این نتیجه رسیدم بین درک هوای خنک و پشت کفش رابطه مستقیم وجود داره هوس کردم یه آهنگ آروم گوش بدم، تو  این هوا بیداد شجریان چه حالی می ده... اصلن یادم رفت چقدر خسته بودم،‏ که هر چیزی دلم خواسته بود را از بی حوصلگی نخریده بودم ... حدود یک ساعتی را قدم زدم و چقدر با تنهایی و هوای خوب و تصنیف بیداد لذت بردم،‏ دلم می خواست دنیا همون جا متوقف بشه و من همینطوری تو سکوت و تنهایی به ابدیت برسم.

پ.ن:  خودم هم نمی دونم این پست چه ربطی به چه چیزی داره ، اصلن به من چه؟

نظرات 2 + ارسال نظر
آتیش پاره شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:57 ق.ظ http://www.miss-atishpare.blogsky.com

ممکنه ربطی به چیزی نداشته باشه ولی حس خوبی داشت!

آره و به امتحانش می ارزه

علی ثقفی شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:05 ق.ظ http://www.hamedanfootball.com

سلام
وبلاگ خوبی دارید !
خوشحال میشم اگه به سایت ما هم سربزنید !
در صورت تمایل ما رو به اسم "پایگاه اطلاع رسانی فوتبال همدان" لینک کنید و پیام بذاربد که به چه اسمی لینکتون کنیم !

من از فوتبال واقعا هیچ چی نمی دونم
حتمن به خونه شما سر می زنم
منو با اسم بلاگم لینک کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد