تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

یاد

می گه از بس هر چی رسید کشید سرطان گرفت و مرد ... 

و من می مونم و گونه های خیس از اشک و یاد روزهای دور  

یاد  تو و موهای قرمز و سیگارت وقتی منتظر اتوبوس دانشگاه چشم چرونی می کردی  

متاسفم آرش  

متاسفم که دیگه نیستی 

نظرات 18 + ارسال نظر
غزال تنها چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:22 ب.ظ http://zanjire-yadegari.blogsky.com

خدا بیامرزتش

بیدل پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ق.ظ http://sonnat.blogsky.com

سلام. چیزی شده؟ آرش کیه؟ مرده؟

آرش هم دانشکده ای من بود - دام پزشکی می خوند -
آره مرده ...

حریر پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ق.ظ http://harirestan.blogfa.com/

سلام تابا جان
همه ما می ریم این دیگه یه امر طبیعیه
اما کسی که زمان بودنش سالم زندگی نکنه و بدونه کارش اشتباهه دیگه خود کرده را تدبیر نیست
مردن که حقه مهم درست زندگی کردنه
چه کامنت فیلسوفانه ای برات گذاشتم

Dead پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:57 ب.ظ http://siyah-kari.blogspot.com

ای بابا !!!

هانی پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:10 ب.ظ http://www.jouan.blogfa.com

خدایش بیامرزد ! مهم نیست دیگران چی میگن مهم اینه هستن کسایی مثل تو که از نبودش دلگیرند !

مرسی عزیزم

شبها پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ب.ظ http://shabhablog.blogsky.com

متاسفم
داس کهنه ی مرگ درو میکنه و گونه ها خیس میشه

من هم متاسفم
اما بیشتر از نبودنش از اینجوری رفتنش دلگیرم

اعظم پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ

متاسفم. گاهی زندگی چه بی رحم میشه و انسانها چقدر ضعیف

هاشور جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ق.ظ http://hhashoor.blogfa.com

اومدم بگم بسه یه چیزی هم بگو که داشته باشیش دیدم سریال مطالب قبلی تموم شده و جاش......... آدما خیلی دیر به چشم میان

منا شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام عزیزم نبینم غمت را گلم

سلام
مرسی منا جون

یک زن شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ

شیطون کتاب برو ولگردی کن رفیق رو خوندی؟ اتفاقا روزی که خوندمش انقدر دلم ولگردی کردن خواست رفیق.

چرا منتظری ...
ما اوج ولگردیمون خانه سالمندانه
قرار بذار بریم

کوریون شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ب.ظ http://chorion.ir/

آفرین آرش ..

حریر یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ق.ظ http://harirestan.blogfa.com/

سلام تابا جان
من عاشق نوشته های کوتاه هستم
حالا که فهمیدی من نوشته هاتو دوست دارم دیگه نمی نویسی؟

سلام عزیزم
مرسی لطف داری ولی این روزا شدیدن گرفتار کارم
از صبح ساعت 8 که می رم از خونه بیرون تا ساعت 10 شب نمی رم خونه
کلن نوشتنم کور شده ...
از اول هفته آینده اوضاع بهتر می شه اگه خدا بخواد

منا دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ق.ظ

سلام
تابا جان کجایی؟چرا نیستت؟قرار بود یه تکی اس ام اسی بدی شمارت را داشته باشم !همون شب عروسی اومدی ما را شیفته وجود مهربونت کردی ورفتی رفیق نیمه راه!

سلام عزیزم
مرسی بخاطر لطفت
این روزا جدن درگیرم
به زودی می بینمت

شاید یه دوست سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:19 ق.ظ

به نظرت اونور چه خبره ؟

همه چی آرومه ...

یک زن سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ق.ظ

سلام تابا جونم خوبی؟
نیستی. می گم جدا بیا بریم ولگردی رفیق . دلم خیییلی گرفته این روزا.

کوریون سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 ب.ظ http://chorion.ir/

تصدقت ..

مرسی می آیی دیدنم

. چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ب.ظ http://3aban.blogsky.com

سلام.

غمگینم که ناراحتی...اما خوش حالم که راحت شد.

مرسی

گل گیسوان بانوی واژگون پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://ataxia.blogfa.com

آرزو میکنم یک روز ارواح و ما کنار هم به خوبیو خوشی زندگی کنیم. نگران بحران اقتصادی هم نباشیم.
دلم نمی آید هیچ کس بمیرد.
حتا اگر روزی هزار بار شانه هایم زیر بار چشم چرانی هایش خم شود.
+امیدوارم آرام بخابد.

مرسی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد