اکنون دیگر می دانم؛ آرزوی چیزی در دل ندارم.
از هیچ چیز نمی ترسم؛ خود را از ذهن و دل، هر دو خلاص کرده ام؛ اوج گرفته ام؛ آزادم.
این همان چیزی است که همواره در جست و جویش بوده ام.
هرگز بیش از این نخواسته ام.
ادامه...
سلام تابا جان یه سوال شما مطمینی که نوک قله رسیده بودی/ گاهی ما احساس می کنیم به نوک قله رسیدیم اما بیشتر شبیه سرابه گاهی هم اصلا بالا نرفتیم از اول تو دره هستیم فکر می کنیم قله رو فتح کردیم
سلام حریر جان
این که قله واقعی باشه یا زاییده ذهن ما مهم نیست مهم خورد شدنه که در هر دو مورد اتفاق می افته
یعنی اگه سرعت گیر گذاشته بودن، دیگه نمیفتادی تو دره؟ میفتادی، فقط یخورده یواشتر میفتادی...
بستگی به سرعت داره
اگه خیلی زیاد نباشه می شه یه کاریش کرد.
قله همیشه خوب نیس
گاهی باید از قله هم ترسید رفیق
به رسم رفاقت و مهر
من که همیشه از قله ها می ترسم
همیشه همین جور بوده عزیزم. شاید رسم روزگار و دنیاست.
بله
ولی چرا ؟؟؟
سقوط آزاد؟
بله
سلام تابا جان
یه سوال
شما مطمینی که نوک قله رسیده بودی/
گاهی ما احساس می کنیم به نوک قله رسیدیم اما بیشتر شبیه سرابه گاهی هم اصلا بالا نرفتیم از اول تو دره هستیم فکر می کنیم قله رو فتح کردیم
سلام حریر جان
این که قله واقعی باشه یا زاییده ذهن ما مهم نیست
مهم خورد شدنه که در هر دو مورد اتفاق می افته
مهم اینه که نوک قله رو دیده باشی و بدونی با دره زیاد توفیر نداره.اون طنابو بگیر بیا بالا ببینم چی میگی.
جدی جدی هیچ فرقی نداشت
نامردا پای قله وانستادند که جوگیرها رو سوا کنند!
شاید واقعن نامردن ...