تنهایی پر هیاهو
گاه نوشت های یک تاباتنهایی پر هیاهو
گاه نوشت های یک تابادرباره من
پیوندها
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آذر 1393 1
- آبان 1393 3
- دی 1392 1
- آبان 1392 1
- تیر 1392 1
- خرداد 1391 2
- اردیبهشت 1391 1
- دی 1390 1
- آذر 1390 1
- آبان 1390 2
- مهر 1390 1
- شهریور 1390 1
- مرداد 1390 1
- تیر 1390 2
- خرداد 1390 2
- اردیبهشت 1390 3
- فروردین 1390 4
- اسفند 1389 5
- بهمن 1389 4
- دی 1389 5
- آذر 1389 9
- آبان 1389 9
- مهر 1389 3
- شهریور 1389 6
- مرداد 1389 3
- تیر 1389 4
- خرداد 1389 5
- اردیبهشت 1389 4
- فروردین 1389 6
- اسفند 1388 2
- بهمن 1388 3
- دی 1388 4
- آذر 1388 3
- آبان 1388 4
- مهر 1388 8
- اردیبهشت 1388 1
- اسفند 1387 2
شکایت نامه
نمی دونم چرا این تابستون تمام نمی شه
فکر می کنم با بهتر شدن هوا حال من هم بهتر بشه اما به نظر می رسه دیگه هرگز هوا خنک نمی شه ...
۳ هفته گذشته آمپول جدید رو تزریق کردم با این امید که عوارض قبلی رو نداشته باشه اما یه کم شدیدتر از قبلی این هم باعث سردرد و سرما خوردگی می شه در نتیجه سه هفته گذشته را دایم السردرد بودم 
هر چند هنوز هم به وضع جدید عادت نکردم اما مشکل اساسی اینه که خواهرم بعضی آمپول هام رو که خودم نمی تونم (مثلن توی دستم) تزریق می کنه و اون هم دانشجو هست و تا آخر شهریور بیشتر اهواز نیست در نتیجه نمی دونم بعد از این کی باید آمپول های من رو یک روز در میون تزریق کنه ...
البته یکی از دوستام گفته این کارو برام انجام می ده ولی من خیلی ناراحتم از این موضوع ....
نه نمی خوام
نمی خوام اینطوری به دیگران وابسته باشم
ناراحتم و خسته
آخه کی این بازی تمام می شه؟ کی؟
سلام تابا جون
اول: نمیدونستم همشهری هستیم سلاااااام همشهری خوبی؟با شرجیا چه میکنی؟
دوم:چرا ناراحتی تابا جون؟وقتی نمیتونی کاری را انجام بدی و یه نفر پیدا میشه کمکت کنه چرا برنجی و غصه بخوری؟
سوم:میدونم ممکن از حرفم خندت بگیره یا شایدم بگی تو که نمیدونی من چی میکشم !درسته نمیتونم به وسعت ناراحتی و دردی که میکشی پی ببرم اما محکم باش دختر!تو نباید تسلیم این وضعیت بشی و بدون فقط یکی هست که میتونه بهتر از هر کسی کمکت کنه وهیچوقت منتی سرت نمیذاره سرت را بگیر بالا و آروم تو خونه دلت صداش بزن مطمئنم که میشنوه
منا جون دلم نمی خواد ضعیف باشم تمام تلاش خودم رو کرم اما دیگه بعد از ۹ سال یه کم خسته ام فقط همین ...
راستش وضعم می تونست بدتر از این باشه اما نیست
یادم نمی ره باید خدا رو شکر کنم بخاطر همه چیز حتی بودن شما
تابا جان این که وابستگی نیست. شاید اون دوستت خوشحال میشه کاری برات انجام بده و تو سبب خیر میشی. پس ناراحت و نگران نباش دائم السردرد خانم
چشم
مگه می شه حرفت رو قبول نکرد ...
سلام تابا جان. ممنون بابت جوابت. بیا که آپم.
سلام بر تابای عزیز. آپم دوباره با رمضان، مرحله دوم.
تابا جونم سلام
خوبی خانومی ؟ شاهچراغ که رفتم همش به یادت بودم انقدر برات دعا کردم. از خدا واست کلی روزهای خوب رو خواستم.
همسن که هستیم همشهریم هستیم صداشودر نمیاری. بوس بوس
سلام عزیزم
مرسی که یادم بودی
امیدوارم خوش گذشته باشه مسافرت
سلام بر تابای گل. بیا که آپم با مرحله سوم رمضان.
سلام بر تابای عزیز.
با رمضان در تاریخ آپم. تشریف بیار.
با روزه ی زبان آپم تابا جان. تشریف بیار.