علی دو روز گذشته رو امتحان داشت و این سبب شادی من شد...
ماجرا اینجوری بود که علی از دوستای فیس بوک من که داره رمانی ارشد معماری می گیره باید مدرکش رو تایید کنه البته ماجراها داره ...
به هر حال باید امتحانات پیش دانشگاهی ایران رو بده چون رشته اش رو تغییر داده ...
برای امتحان حساب دیفرانسیل از من کمک خواست که ازش به اندازه یک خوکچه هندی هم سر در نمی آرم ...
از برگه امتحانش عکس گرفت و فرستاد من هم از دوستم و دوستم از دوستش که آمریکا زندگی می کنه و دکترای عمران داره و یکی دیگه از دوستاش که ارشد ریاضی داره کمک گرفت به هر حال جواب ۵ تا از ۱۵ تا سوال را براش پیدا کردیم ... نوشتیم ... اسکن کردیم و فرستادیم اونهم جوابها رو به همه دوستاش داد...
این هم شد یه امتحان بین المللی...
ما کلی ذوق نمودیم که به این همه نیازمند کمک کردیم...
برای همین دوباره امروز برای امتحان ادبیات کار دیروز را تکرار کردیم با این تفاوت که سوالها را از اینترنت پیدا کردیم و جواب دادیم...
این دو روز خیلی خوشحال بودم چون کلی هیجان رو تجربه کردم بخصوص که اون از رمانی به ۳ سوت سوالها را می فرستاد ولی اینترنت پر سرعت ADSL من جون می داد تا یه جواب رو برای اون بفرسته...
با عرض ادب و احترام خدمت شما مدیر عزیز این وبلاگ. وبلاگتون بسیار تکمیل و زیباست و من نهایت استفاده رو بردم همچنین از حضور گرمتون در سایت هم تشکر میکنم
مرسی
!
تعجب از چی بود؟؟؟
به به تابا خانم میبینم که رفتی تو کار بیزنس بین الملل. درآمدش چطوره؟ ما هم میتونیم شریک شیم؟
درآمد نداره فقط هزینه داره
سلام خانم تابا. بیا که آپم. سریع که منتظرم.