تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

پیش عیدانه ۱

وقتی از پنجره محل کارم این همه آدم رو در حال جنب و جوش و آماده شدن برای سال جدید می بینم حس زندگی دوباره در من زنده می شه، همه بدون توجه به مشکلات ریز و درشتی که دارن و علیرغم تمام دلشکستگی ها و دلتنگی هاشون بدون توجه به همه چیزهای بدی که در پس زمینه زندگیشون وجود داره گاهی با لبخند و گاهی با آه توی کوچه و بازار دیده می شن، من امید رو تو وجود تک تک این آدمها می بینم و چقدر خوشحالم که سال نو از راه می رسه ... مبارکه

نظرات 3 + ارسال نظر
بیدل جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:48 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

امید...!!! بله امید... و در پس همه اینها باز هم امید. اگه امید نبود که مردم زندگی نمیکردن. مردم همه منتظر یه حادثه شگرف و شگفت انگیز هستن. منتظر عوض شدن زمونه. منتظر اینکه چهار تا شخص بیان بالا که به اسم اسلام و امام زمان و خیلی چیزهای دیگه که ریشه در باورهاشون داره، خونشونو تو شیشه نکنن.... و امید و بازهم امید!!!!....

و باز هم امید ...

سوته دلان چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:54 ب.ظ http://caffedeltangi.blogfa.com/

در بزم خدا غمگین نشاید...

نوروزگاهان خجسته...

نوروزتان پیروز

بیدل دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

دعا کن. بهم سر بزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد