من و مرضیه خانم جون دوستم یه وقت خالی پیدا کردیم و رفتیم دیدن دو تا خانم پیر که یکیشون خیلی هم بیمار بود ... ما شادی اونها را هرگز فراموش نمی کنیم ...
و این برنامه جدی ماست که هر ماه بریم دیدن کسانی که انتظار هیچکس را نمی کشند ـ اگر ما خوشحال نیستیم ولی وجودمون ممکنه کسی را شاد کنه ـ کلی با هم خندیدیم و تازه چون اونها خوب صدای ما را نمی شنیدند کلی داد زدیم وانرژی مصرف کردیم.
بعدش هم انقدر از خودمون خوشمون اومد که همه چیزهای بد را یادمون رفت ...
شاعر در این مورد گفته:
بهتر از من چه کسی
باز هم
بهتر از من چه کسی
ایول عجب حرکت باحالی ...
همه ی چیزاش یه طرف این حس خوب و مفید بودن به همه ش می ارزه !
ایندفعه رفتید یه داد هم از طرف من بزنید :دی
چشم دوست مهربون
این که وجودت ممکنه کسی رو شاد کنه پایه ام!
سلام. خوب کردین. شما دیگه کی هستین. ولی در جواب این شعرت که گفتی: بهتر از من چه کسی؟ باید بگم: من. باور نمیکنی؟ برو وبلاگمو ببین میفهمی.
سلام تابا جونم...
منم دلم برات تنگولیده... مرسی از اینکه سر میزنی.. مطلبتم تم جالبی داشت...
مرسی
بعضی وقتها بیا یه سری بزن
حال روحم داغون داغون
سلام. بیا که آپم تابا جون. سریع که منتظرتم.
الان لباس می پوشم میام
سلام گلم...
آپم بیااا
سلام عدیدم
چشم اومدم
و من بازم آپم عزیز دل انگیز
و من باز می آیم ...
سلام. شرمنده من دوباره آپم. یه سر بزن.
در ضمن اگه تو هم میخوای مثل من سر به بیابون بذاری یه ندایی بده که با هم بریم. چیزی که تو این کشور زیاده بیابونه که به همت دولت کریمه، بیشتر هم شده.
یکی رو رو انتخاب کن اومدم
دخترم بدو آپم
اومدم
سلام
خوبی ؟؟ :)
نیستی چرا ؟؟
دلمون تنگ شد برات :|
این حرفا چیه چرا سوراخ موش ای بابا این همه جا و مکان فراخ و این حرفا..!!
تاق تاق تاق ویلا هتل..
آخه سوراخ موش یه چیز دیگه است