تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

تنهایی پر هیاهو

گاه نوشت های یک تابا

می نویسم پس هستم

چند روزی از صحنه روزگار محو شده بودم نه چیزی نوشتم و نه ورزش رفتم . حالم انقدر بد بود که با اجداد هفت نسل پیش و پس خودم ملاقات داشتم آخرش هم کارم به بیمارستان رسید و اینجا بود که کلی ترسیدم به خودم گفتم تابای بدبخت تازه داشتی به زندگی عادی خودت بر می گشتی حالا هم یه حمله از طرف آقای MS دوباره خونه نشینت می کنه...
انقدر زاری کردم که آقای دکتر کلی متعجب شد ... مثل کابوس بود این چند روز ولی گذشت ... حالم خوبه و به مناسبت خوب شدن حالم کلی ولخرجی کردم...
شما چطورین؟؟؟

نظرات 9 + ارسال نظر
افتابگردون دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:01 ق.ظ

چه خوب که حالت خوبه عزیزم
از چی ولخرجی می کنی؟
از پول یا مهر سرشار؟؟

از پول فقط ... راستش در مورد احساسم خیلی خسیسم

آتیش پاره دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:27 ق.ظ http://www.miss-atishpare.blogsky.com

ما هم خوبیم سلام داریم خدمتتون! :دی
الان بهتری؟! *:

خدا رو شکر
خوبم و خوشحالم دوستای خوبی مثل شما دارم

سوته دلان دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:27 ق.ظ http://caffee-deltangi.blogsky.com


سلام تابا جان.. چه خوب که دوباره می نویسی... امیدوارم حالت از همشه بهتر بشه... و ببخش بابت آخرین پستم... اونقدر دچار خفقانم که جایی جز بلاگم برای یه ذره آروم شدن ندارم... نمی خواستم شما دوستای خوبم رو ناراحت کنم... دعاکن برام....مرسی

سلام عزیزم
آروم شدن حق تو است و دوست کمترین وظیفه اش شنیدنه
دعا می کنم برات تا خدا چقدر قبول کنه؟؟؟

ارسلان دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:17 ق.ظ http://www.arsalanb.wordpress.com

سلام، خوشحالم خوبی.

حسن حساس دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.watersky.blogsky.com

بابا نگو که من جمعه حضرت جیزز رو جلو چشام مثه آب نبات قیچی دیدم بسکه از پن شنبه سردرد بودم تا ساعت ۱۱ شب جمعه و چه که نگذشت.فرداش که فشارمو گرفتم دیدم ای بابا اوکی که .پس مرگم چی بود آخه .فهمیدم که آها!باز اعصابم تخمی بوده و روحم به هم ریخته و تو جسمم زده.تابا من ام اس ندارم و ناراحتم که تو تنها داری اما باور کن از صد تا ام اس بدتره این سردرد و این ارثیه خوشگل فامیلی ضعف معده.امیدوارم زود همه خوب شیم بره پی کارش .

ان شاءالله

انتروپوید دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:17 ب.ظ http://anthropoid-.blogfa.com/

خدارو شکر که می نویسی و هستی و
خدارو شکر که الان بهتری :)


ما هم خوبیم :)

سوته دلان سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:35 ب.ظ http://caffee-deltangi.blogsky.com


سلام تایا جان... کوشی تو؟؟؟ نکنه دویاره حالت بده؟؟؟

زود خبر بده...

آپم...

خوبم زود می آیم

سوته دلان چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:17 ب.ظ http://caffee-deltangi.blogsky.com


قربونت بشم عزیزم.... ثابت قدمی مهمه اما مهمتر از اون اینه که با زجر تحمل کنم یا با صبوری... فعلا که هم شما دوستام هم خدای مهربون شرمنده ام کردیم....

شاد و دل آرام باشی نازنینم

دل سوخته شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:01 ب.ظ http://www.sonnat.blogsky.com

سلام تابا جان دوست عزیز. انشاءالله حالت خوب خوب بشه و بتونی سالم و سرحال باشی. ما واست دعا میکنیم. تو هم واسه ما دعا کن. چه دعایی؟؟؟ یکم وبلاگمو بخون خودت میفهمی. منتظرتم

سلام
چشم می یام خونتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد