-
اجتماعیات
سهشنبه 18 آذرماه سال 1393 01:58
آخه عزیزم چرا به جواب یه سوال که در تخصص شماست باید به من پوزخند بزنی و بگی وای چقدر اطلاعات شما کمه ؟؟؟ واقعن این جواب می تونه کرگدن درونت را به یقین برسونه که آدم شده؟؟؟ نه واقعن چرا سعی داری به این روش موجود بدبخت درونتو آروم کنی ...
-
حریم خصوصی
دوشنبه 19 آبانماه سال 1393 01:00
خدایا سپاس که این چند گرم مغز را به عنوان حریم خصوصی به ما ارزانی داشتی ...
-
گذشته
شنبه 10 آبانماه سال 1393 02:27
سالهاست از روزهایی که اینترنت نبود گذشته، یا اون سالهایی که تازه داشتم فضای مجازی را درک می کردم- همون فضایی که سالهای بعد زندگی واقعیه من شد- اون روزها گذشته: روزهای بدون یاهو مسنجر،روزهای بدون دوستان وبلاگی که حالا از هیچکدومشون خبر ندارم، روزهای بدون فیس بوک حالا روزهای طلایی وایبر و واتس اپ و هایک و کیک و ... است،...
-
ناشناخته ها
شنبه 10 آبانماه سال 1393 02:23
فقط وقتی می تونی آدمهای اطرافت را خوب بشناسی که چیزی را که آنها دنبالش هستند را بهشون ندی
-
و شادم
دوشنبه 2 دیماه سال 1392 14:52
این روزا دارم روش زندگی کردنم را عوض می کنم اول از همه رفتم و یه دفتر خریدم و شروع کردم به نوشتن احساسات لحظه ای، یعنی هر حسی را در همون لحظه شکل گرفتن می نویسم، و عجب دفتری شده ... به هر حال بعد از یه سفر به تایلند و گذروندن یه یک دوره معنوی جدید و یک دوره ناامیدی شدید و تجربه احساسات خالص و تکرار نشدنی حالا رسیدم به...
-
یه موضوع الکی ...
دوشنبه 20 آبانماه سال 1392 00:10
این داستان تکراریه عزیزم تو خوبی اما من نمی خوام برای همسرم اتفاقی بیوفته، من نمی خوام بچه ام بی مادر بزرگ بشه و ... دیگه داره حالمو به هم می زنه یکی نیست بگه دختره احمق آخه تو که می دونی داری توی ایران زندگی می کنی، تو که می دونی مردم ایران فرهنگ بیماری ندارن، تو که می دونی باید دروغ بگی، آخه چرا هی تریپ قیصر برمی...
-
یه روزایی
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 23:30
یه روزایی هست که به خودت می گی برو گم با شو با این زندگی کردنت یه روزایی به خودت می گی بابا دمت گرم
-
بیداری
شنبه 31 تیرماه سال 1391 17:24
عجب حسی داره یه روز صبح با دو تا سیلی محکم از خواب بیدار شی و ببینی همه چیز سر جای اولشه درست مثل 10 سال پیش ...
-
نیمه پر لیوان
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 11:21
من همیشه نیمه پر لیوان را می بینم اما نمی دونم چرا یکی رفته تو لیوان من ش.ا.ش.ی.د.ه ...
-
سرگیجه
دوشنبه 8 خردادماه سال 1391 00:39
بعد از نه سال 2 روزه می رم سر یه کار دیگه دو شب قیل 2 لیتر آب می خورم سرم گیج می ره رو زمین صاف کله پا می شم حالا دو روز بعده، اشکام بی دلیل می چیکه رو زمین، پام درد می کنه نمی تونم غذا بخورم، آخ که چقدر با بقیه فاصله دارم یه نوار سبز رو توی آب خیس می کنه دکتر، کلی مرده بی صاحب دیده که امروز می فهمه رباط پام پاره شده...
-
من
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1391 20:37
تا دیروز به دیگران فکر می کردم امروز به روحی فکر می کنم که مورد عنایت دیگران قرار گرفت ... نتیجه اخلاقی: خودمو عشقه
-
روانی
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 23:43
به تعداد آدم های دنیا بیماری های روانی وجود داره مثل وقتی حق به جانب من رو نگاه می کنی ...
-
گذشته و آینده
شنبه 19 آذرماه سال 1390 17:03
هر پرهیزکاری گذشته ای دارد و هر گناهکاری آینده ای اسکار وایلد
-
بدون شرح
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 21:40
اگه همه مرغهای دنیا لنگ باشن، باز هم یه مرغ سالم دو پا داره ...
-
نان - گاو
سهشنبه 10 آبانماه سال 1390 11:00
نان پختن، نان قسمت کردن، نان بودن . . . . . . . گاو دوست داشتن، گاو به چرا بردن، گاو بودن
-
شبانه
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 11:21
دوباره یادت افتادم مثل همه روزهایی که منتظر شنیدن یه دلیل بودم و همه شبهایی که کابوس رفتنت بیدارم کرد سالها گذشته و زخمی که زدی ترمیم نشد و باز هم، هر وقت ذهن سرکشم فرصت پیدا می کنه به روزهای کوتاه با تو بودن سرک می کشه بارها از تو پرسیدم چرا ؟ و هر بار بیشتر از بی جواب موندن سوالم از بزدلی تو برای جواب دادن دلم شکست...
-
قاتل
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 14:16
کسی که از خواب شبش می گذره مردن یک نفر را ببینه _ چه اون طرف قاتل باشه چه نباشه - آیا نمی تونه قاتل باشه ؟؟؟
-
اکستاویا
شنبه 22 مردادماه سال 1390 20:25
کسی می دونه چرا وزارت بهداشت دستور داده پد الکل مخصوص تزریق داروی اکستاویا را از بسته های دارو بدزدند ؟؟؟ الف: برای سفید کردن دندان های خانم دکتر وحید دستجردی ب: برای پاک کردن گندهای وزارت بهداشت ج: برای خنده د: همه گزینه ها ه: هیچکدام
-
تسلیم
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 10:46
من هیچ چیز را به اختیار قبول نکردم یعنی اصلن پذیرشی در کار نیست از روی ناچاری به این شرایط مسخره تن دادم یعنی تسلیم ... خود من. همین منی که پر از آرزو بود. همین منی که حتی در کابوس های شبانه اش تصور چنین روزی را نداشت .... من تسلیمم پس لبخند می زنم ...
-
16
سهشنبه 7 تیرماه سال 1390 19:06
اندر مزایای نفهمی همین بس که هرگز نخواهی فهمید که نفهمی ...
-
تنهایی
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 01:52
وقتی تنهایی دیگه از تنها شدن نمی ترسی ...
-
15
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 17:45
توی اداره فیل.ترینگ هم استخدام نشدیم این همه خودمونو سان.سور می کنیم یه حقوق و مزایای درست و حسابی داشته باشه ...
-
اتفاق
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 11:25
یه اتفاق ؟؟؟ همکارم بخاطر غده ای که هنوز معلوم نیست جد و آبادش کیه زانوش را عمل کرده ... و با این همه کار تمام تنم کوفته و کبوده و هر حرکتی که می کنم با تعجب از خودم می پرسم چرا ؟؟؟ من یک تماشاگرم یا یک بازیگر ؟؟؟ با خود وفادار مانده ام آیا ؟؟؟ با خود وفادار می مانم آیا ؟؟؟
-
اینا ...
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 13:48
تو می دونی چرا هر چی اینا می گن هست من نمی بینم ؟؟؟ * * این یک سوال چند مجهولی است که می تونید به جای کلمه -اینا- هر چیزی دلتون خواست بگذارید فقط جون مادرتون یه نظری بدید دلم روشن شه ....
-
آرامش
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 00:21
آرام یعنی صلح. یعنی آرامش. یعنی کم کردن صدای زندگی. سکوت یعنی بستن پیچ. یعنی قطع کردن صدا. یعنی به کلی خاموش کردن. بادبادک باز- خالد حسینی-ص407
-
-س-
شنبه 27 فروردینماه سال 1390 23:42
هر وقت با بچه ها می ریم پیک نیک یکی از دوست دخترای - س- همراهش هست گاهی هم با یکی از دخترهای گروه به طور اتفاقی گم می شه ... می گه: چی می شه -س- مرد رویای یک دختری بشه ؟؟؟ می گم: احتمالن وقتی داره سوار بر اسب سفیدش می رسه یه کالسکه هم پر از دوست دختر با خودش می یاره ...
-
پناه
جمعه 19 فروردینماه سال 1390 01:49
وقتی به آغوش کسی پناه می بری مراقب باش پناه گاه یه نفر دیگه نباشه ...
-
هیومنوفوبی
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 03:18
آی خوشم میاد از اون سر انسان گریزت که همیشه با سرهای انسان دوست پیوند هیومنوفوبی برقرار می کنه
-
اعتماد
شنبه 6 فروردینماه سال 1390 15:25
نام کتاب: اعتماد نویسنده: آریل دورفمن مترجم: عبدالله کوثری انتشارات: آگاه در این کتاب هویت آدمها از زبان کسانی بیان می شود که نمی دانیم آیا آن چه درباره خود می گویند راست است یا نه. از سوی دیگر سرنوشت شخصیت ها به این بسته است که خواه نا خواه آنچه را که صداهای ناشناخته از دهان های ناشناخته بیان می کنند؛ باور کنند. کتاب...
-
عیدانه
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 20:27
سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت بادت اندر شهریاری بر قرار و بر دوام سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام سال نو را به تمامی دوستان همراهم تبریک می گم امیدوارم سال نو زندگی نو شادی های نو برای شما به همراه داشته باشه بهترین ها را برای شما آرزو دارم