این روزا دارم روش زندگی کردنم را عوض می کنم
اول از همه رفتم و یه دفتر خریدم و شروع کردم به نوشتن احساسات لحظه ای، یعنی هر حسی را در همون لحظه شکل گرفتن می نویسم، و عجب دفتری شده ...
به هر حال بعد از یه سفر به تایلند و گذروندن یه یک دوره معنوی جدید و یک دوره ناامیدی شدید و تجربه احساسات خالص و تکرار نشدنی حالا رسیدم به دوره آرامش بعد از طوفان_ آرام، بی هیچ احساسی نسبت به هر چیزی از جنس ماده، و حساس نسبت به خودم و درونم _ و شادم بی هیچ دلیل و بهانه ای و متعجب از خیانت به خودم به بهانه تنها بودن و درک نکردن این موضوع که تنهایی واقعی فقط و فقط تراوشات ذهن بازیگرم برای دور کردن من از من بود.
این منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
نمی دونی که چقدر خوشحال میشم وقتی می بینم حالت داره خوب میشه...این حال اگه خوب بشه خیلی مشکلات خود به خود حل میشه...این نوشتن خیلی کمک می کنه.آرامشت مبارک.بعد از این همه مدت خاقعا خوبه که می بینم خوبی.همیشه حالت خوب بمونه کاش...
ضمنا چرا پیام خصوصیت بسته است؟من چه جوری فال شب چله ت رو برات بفرستم خوب؟
سلام
مرسی اومدی...
وای من فال شب چله دارم پیشت؟
اینجا هر چیزی که میخواهید خصوصی باشه اولش بنویسید خصوص من هم تایید نمی کنم که عمومی بشه
منتظر فالم هستم ...
این عوض شدن روش زندگی شامل ننوشتن در وبلاگ همن میشه آیا که شما دیگه نمی نویسی؟!!!
نه سعید جان این ننوشتن همونطور که قبلن گفتم به این دلیل هست که شما پیشاپیش چیزایی که من می خوام بگم را می نویسید
... نوشتن هم سخت شده داداش