از قدیم الایام کار گچ کار و بنا و برق کش و لوله کش و ... خراب کردن خانه مردم بوده ...
یه روز صبح بیدار شدیم و آقای همسایه ما رو دستگیر کرد که سقف حمام چکه می کنه
همون روز صبح یک نیروی متخصص آمد و گفت باید زیر دوشی خانه عوض بشه و این
آغاز نابود شدن کل خانه و آوارگی ۶ هفته ای ما شد ...
روز اول:
با بیل یا کلنگ زدن برق خانه را قطع کردن و در نتیجه چند تا از وسایل برقی به دیدار خدا رفتند و برق کل خانه دچار مشکل شد
روز دوم:
با همون بیل یا کلنگ قبلی زدن لوله حمام را شکستند و کل خانه بدون آب شد
هفته اول:
دیوار اتاق را کندند تا لوله کشی جدید را انجام بدن
هفته سوم:
حمام. دستشویی و آشپزخانه دوباره ساخته شد
هفته چهارم:
همین یه دونه پدر بزرگی که داشتم رفت
هفته پنجم:
برق خانه مادر بزرگی که به عنوان پایگاه و سر پناه ما بود دچار مشکل شد
از بین 42 واحد فقط خانه این مادربزرگ مشکل پیدا کرده که اون هم خدا رو شکر هنوز توسط نیروی متخصص عیب یابی نشده ...
هفته ششم :
خانه تازه آماده شده ما دچار آتش سوزی شد
اگر تابا دیگه نمی تونه با یک جمله فریاد بزنه تنها دلیلش همینه
از دوست خوبم حریر و دوستان دیگه ای که از من خواستند بنویسم تشکر می کنم
به زودی در خانه خواهم بود
به زودی خواهم نوشت
به زودی
سلام تابای عزیز.
بلاگت رو خوندم... خیلی جالب بود... خوشحال میشم به منم سر بزنی... محمد
بابت بابابزرگتم اگه اشتباه متوجه نشدم خدا بیامرزتشون.
تنها چیزی که تکرار نمی شه یه پدر بزرگه مهربونه
بقیه اش فقط یک ماه پر مشغله بود نه چیز دیگه
سلام عزیزم
متاسفم وخدا بهتون صبر بده . مراقب خودت باش عزیز دلم
مرسی عزیزم
شاد باشی
سلام تابا جان
متاسفم برای اتفاقهایی که افتاده
مخصوصا از دست دادن پدر بزرگ عزیزت رو بهت تسلیت میگم
روحشون شاد و یادشون گرامی
ممنونم که با این همه مشکلات اومدی و نوشتی
دوستت دارم و همیشه به یادتم
مرسی حریر جون
زنده باشی
مدتی نبودم و مدتی دیگه هم قطعن نخواهم بود
و مثل اینکه این بودن من بین اون(این) دوتا نبودن مصادف شده با نبودن شما!!
همه چی به روال عادی برگرد خواهد گشت« ان شاء الله!!»
اینجا باشی یا نباشی شادی دوست مرا آرزوست ...
نظر شما من و ناراحت نکرد.
در هر حال از بودنتون خوشحالم. حتی اگه یه روز ناراحت شم باز هم خوشحالم!
من خوشحال ترم
کلا خونه رو عوض کنین.../
موافقم
ای بابا این همه اتفاق پشت سرهم واقعا اعصاب پولادین می خواد...خسته نباشین جدا
گاهی پیش میاد دیگه
مرسی
چه وحشدناک.
خدا رحمت کنه بابابزرگتو...
فکر کنم خودت یه بلایی سر خونه آوردی داری مینداز گردن گچ کار و برق کار و بنای بیچاره. اعتراف کن چکار کردی؟
راستی بابت غیبتم هم یه معذرت خواهی بدهکارم...
مرسی
من فقط نگرانت شدم
خوشحالم اومدی و حالت خوبه
بعدن بگو چرا نبودی ...
آخه تابا جان از تو بعیده بری ؛پت و مت؛ رو واسه تعمیرات خونه بیاری. خدا وکیلی یه عده واقعا با چغندر فرق ندارن.
راست می گی جای بعضی ها همون مزرعه است نه توی خونه
ولی تا بفهمی کار از کار گذشته ...
سلام. با حادثه ی عاشورا از دیدگاه اهل سنت آپم. حتما بیا و نظرتم بگو... منتظرتم.
چشم