اکنون دیگر می دانم؛ آرزوی چیزی در دل ندارم.
از هیچ چیز نمی ترسم؛ خود را از ذهن و دل، هر دو خلاص کرده ام؛ اوج گرفته ام؛ آزادم.
این همان چیزی است که همواره در جست و جویش بوده ام.
هرگز بیش از این نخواسته ام.
ادامه...
کم نبودند کسانی که بعنوان اولین ِقلبشان انتخابم کردند ولی ایکاش حداقل یکی از آنها مرا بعنوان آخرین ِ قلبش انتخاب میکرد ! نمیدونم چرا یهویی دلم خواست اینو برات بنویسم !اما در جوابی که واسه بیدل نوشتی یهویی حس نوشتن این اومد !!!!
رفتن آدمها وقتی می دونی که بر می گردن یا حتی اصلا بر هم نگردن وقتی می دونی برای خودشون و دلشون و آرامششون و حالشون رفتن غصه خوردن نداره...نداره تابای عزیز...غصه نداره اما مطمئن باش حسرت هست...و یه نگاه که تا می تونه ردت رو دنبال می کنه...
ای اعظم بلند شو وبتو آپ کن... ای تابا شاید خیلی ها غصه خوردن ولی به روشون نیاوردن... تو که علم غیب نداری که... پس با حسن ظن به مسئله نگان کن تابا جان....
دور از جونت که نخت ببره ولی اگه خدا نکرده نخت برید قول میدم خودم کلی حسرت بخورم دور از شوخی: مهمه که بعد از رفتنمون با حسرت نگاهها دنبالمون کنه ولی مهمتر اینه که وقتی هستیم قدر همدیگه رو بدونیم
مهم بودن یه نگاه با حسرت فقط به این دلیله که می تونیم خوب یا بد بودن عملکردمون را برای تجربیات بعدی بسنجیم و این که قدر همدیگه رو بدونیم اتفاقیه که کمتر پیش میاد شاید ارزش زمان را دونستن چیزیه که باید یاد بگیریم و یاد نگرفتیم ....
سلام تابا جان راستش ترجیح می دم که نه با حسرت به کسی نگاه کنم نه نگاه پر حسرت کسی دنبالم باشه چون هر دوش به ناکامی میرسه نه دلم می خواد دل کسی رو بلرزونم و نه نگاه خودم نا دیده بشه فکر کنم زندگی عادی رو گذروندن بهتر باشه موافقی؟
سلام مرسی که من را دیدی ... بله زندگی عادی همیشه بهتره ...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
از کجا میدونی یه نگاه با حسرت دنبالت نیست؟ تازه شایدم چنتا نگاه دنبالت باشه...خوب دقت کن تابا خانم....
آخه هیچکی از رفتن من غصه نخورد ...
کم نبودند کسانی که بعنوان اولین ِقلبشان انتخابم کردند ولی ایکاش حداقل یکی از آنها مرا بعنوان آخرین ِ قلبش انتخاب میکرد !
نمیدونم چرا یهویی دلم خواست اینو برات بنویسم !اما در جوابی که واسه بیدل نوشتی یهویی حس نوشتن این اومد !!!!
تا بوده چنین بوده ...
فدای دلت هانی جون
همون بهتر که نگاه دنبالت نباشه... والا!
نگاه داریم تا نگاه
رفتن آدمها وقتی می دونی که بر می گردن یا حتی اصلا بر هم نگردن وقتی می دونی برای خودشون و دلشون و آرامششون و حالشون رفتن غصه خوردن نداره...نداره تابای عزیز...غصه نداره اما مطمئن باش حسرت هست...و یه نگاه که تا می تونه ردت رو دنبال می کنه...
با بیدل موافقم. شاید تو متوجه نمیشی.
شاید
یه بادبادک درست کن باهاش قرار بزار نوبتی یه ساعت تو نیگه دار اون بره آسمون یه ساعت اون نیگه داره تو برو آسمون.
بابا تو این دوره زمونه به کی می شه اعتماد کرد؟
اگه من گرفتم اون رفت آسمون و برگشت بعد من رفتم بالا او نخ رو ول کرد چی ؟؟؟
ای اعظم بلند شو وبتو آپ کن...
ای تابا شاید خیلی ها غصه خوردن ولی به روشون نیاوردن... تو که علم غیب نداری که... پس با حسن ظن به مسئله نگان کن تابا جان....
به به چه لبخند ملیحی زیر نظرم گذاشتی...اشکال وب رفع شد.اگر دوست داشتی بیا و راحت بخونش
چشم
ما خرابشم می خونیم داداش ...
دور از جونت که نخت ببره
ولی اگه خدا نکرده نخت برید قول میدم خودم کلی حسرت بخورم
دور از شوخی:
مهمه که بعد از رفتنمون با حسرت نگاهها دنبالمون کنه
ولی مهمتر اینه که وقتی هستیم قدر همدیگه رو بدونیم
مهم بودن یه نگاه با حسرت فقط به این دلیله که می تونیم خوب یا بد بودن عملکردمون را برای تجربیات بعدی بسنجیم
و این که قدر همدیگه رو بدونیم اتفاقیه که کمتر پیش میاد
شاید ارزش زمان را دونستن چیزیه که باید یاد بگیریم و یاد نگرفتیم ....
سلام تابا جان
راستش ترجیح می دم که نه با حسرت به کسی نگاه کنم نه نگاه پر حسرت کسی دنبالم باشه چون هر دوش به ناکامی میرسه
نه دلم می خواد دل کسی رو بلرزونم و نه نگاه خودم نا دیده بشه
فکر کنم زندگی عادی رو گذروندن بهتر باشه
موافقی؟
سلام
مرسی که من را دیدی ...
بله زندگی عادی همیشه بهتره ...